- راوی: احمدبن عمر حلبی
در «منا» خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم و عرض كردم: ما خانواده بخشش و خوشی و نعمت بودیم. خدا همه آنها را برد، تا آن جا كه اینك محتاج كسانی هستم كه به ما نیازمند بودند. فرمود: ای احمد بن عمر! چه حال خوبی داری! گفتم: فدایت شوم. حال من چنان بود كه خبر دادم. فرمود: آیا دوست داری كه تو بر حالتی باشی كه این جباران هستند و حال و وضعیت آنان را داشته باشی و دنیای پر از طلا مال تو باشد؟ گفتم: نه یا ابن رسول الله. حضرت خندید و فرمود: از همین جا باز میگردی، چه كسی حالش بهتر است از تو؟ در دست تو صنعت (و هنری) است كه آن را به دنیایی پر از طلا نمیفروشی، آیا بشارتت دهم؟ گفتم: آری، یا ابن رسول الله، خداوند مرا به تو و پدرانت شاد كند و ...»(4) ملاحظه: وقتی وضع زندگی و معیشت انسان خوب نباشد، گاهی جنبههای معنوی و ارزشهای والا را فراموش میكند و دنیا در نظرش جلوه میكند. امام رضا علیه السلام برای پیشگیری از این مسأله، احمد بن عمر را به ارزش واقعی فكر و ایمان و خط فكری و ارتباطش با اهل بیت و ... متذكر میشود و به یاد میآورد كه دشمنان، با همه ثروت و امكاناتی كه دارند، وقتی بیراهه میروند، فاقد ارزش میشوند. برعكس، ارزش، در خط فكری سالم و مكتبی است، كه بسیار ارزشمندتر از ثروت دنیا و مادیات است ... تا زرق و برق دنیا، دیده را نزند و دل را نبرد ... از نكات مهم، یكی هم آن است كه حضرت رضا علیه السلام اگر در یكی از بستگان خویش، خلاف و انحرافی را در مسائل اخلاقی یا سیاسی یا اعتقادی میدید، تذكر میداد، انتقاد میكرد، موضع میگرفت و صرف خویشاوندی باعث نمیشد كه آن حضرت، از تذكر و نهی از منكر و داشتن موضع خودداری كند. بستگان آن حضرت هرگز نمیتوانستند از خویشاوندی با او سوء استفاده كنند، چون حضرت این اجازه و مجال را به آنان نمیداد. حتی بعضی را طرد میكرد و افشا مینمود تا امر بر مردم مشتبه نشود و مردم بدبین نشوند و خلافهای آنان را به حساب امام نگذارند. به برخی از این گونه برخوردها اشاره میشود: - راوی: یاسر، خادم آن حضرت «زید بن موسی، [برادر امام رضا علیه السلام] در مدینه خروج كرد دست به كشتار و آتشسوزی (در خانههای بنی عباس) زد. از این جهت به «زیدالنار» معروف بود. مأمون كسانی را پی او فرستاد. او را گرفتند و پیش مأمون آوردند. مأمون گفت: او را پیش امام رضا علیه السلام ببرید. چون او را نزد آن حضرت آوردند، حضرت به او فرمود: ای زید! آیا سخن سفلگان كوفه مغرورت كرده است كه گفتهاند: فاطمه علیهاالسلام چون عفاف ورزید، خداوند، ذریه او را بر آتش حرام كرد؟ این سخن فقط درباره حسن و حسین علیهماالسلام است. اگر خیال میكنی كه گناه كنی و وارد بهشت شوی و موسی بن جعفر علیهماالسلام هم كه اطاعت خدا را كرده وارد بهشت شود، پس با این حساب، تو نزد خدا گرامیتر از موسی بن جعفر (علیهماالسلام) هستی؟! به خدا سوگند، هیچ كس به پاداش خدا نمیرسد مگر با طاعت او. اگر خیال میكنی كه تو با معصیت خدا به پاداش میرسی، گمان بدی كردهای!... زید گفت: من برادر تو و پسر پدرت هستم. حضرت فرمود: تو تا وقتی برادر منی كه خدای متعال را اطاعت كنی. نوح علیه السلام به خدا عرض كرد: پسرم از خانواده من است و وعده تو راست میباشد. خداوند فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، او عمل غیرصالح است: «یا نوح انّه لیس من اهلك انه عملٌ غیر صالح» (هود /46)؛ خداوند او را به خاطر معصیتش از خاندان نوح اخراج كرد.»(5) ملاحظه: میبینیم كه حضرت با برادرش كه دست به ارتكاب خلاف زده، این گونه برخورد تند میكند تا هم موضع خود را روشن كرده باشد، هم خطای اندیشه برادر را گوشزد كند و هم «ملاك»ها را بیان نماید. برخورد حضرت با «زید النار» به چند صورت دیگر هم نقل شده است.(6) - راوی: عمیر بن برید «نزد امام رضا علیه السلام بودم. سخن از عموی آن حضرت (محمد بن جعفر) به میان آمد و حضرت او را یاد كرد (یا: از او یاد شد). فرمود: بر خودم عهد كردهام كه من او را سقف خانهای سایه نیفكند؛ (یعنی هرگز او را دیدار نكنم). پیش خود گفتم: او (امام رضا علیه السلام) ما را به نیكی و صله رحم فرمان میدهد، ولی خودش درباره عموی خود چنین میگوید! حضرت نگاهی به من كرد و فرمود: این، از نیكی و صله است. هر وقت كه او نزد من آید و من به خانهاش بروم و درباره من سخنانی بگوید، مردم او را (به خاطر این دیدار و رابطه با من) تصدیق میكنند و حرفهایش را میپذیرند، ولی اگر پیش من نیاید و من به خانه او نروم، مردم حرفهایش را نخواهند پذیرفت.»(7) ملاحظه: در این حدیث، افزون بر كرامت حضرت رضا در دانستن آنچه در قلب عمیر بن برید گذشته، و علاوه بر اصلاح فكر و رأی او، دقت حضرت را در پیوندها و رابطهها و آثار جنبی و تأثیرات اجتماعی نوع رابطهها و رفت و آمدهایش میرساند و همه نشان دهنده هدفداری حضرت، در همه برخوردهایش میباشد. ادامه دارد... پی نوشت ها 1- بزنطی، اهل كوفه، و یكی از اصحاب والا مقام ائمه است كه فقیهی بزرگ و راوی عظیم الشأن بود و زمان امام رضا و امام جواد علیهماالسلام را درك كرد. وی از كسانی است كه به اجماع علمای شیعه، آنچه را كه به طور صحیح از او نقل میشود معتبر میشمارند. وی در سال 221 درگذشته است. (سفینة البحار، ج 1، ص 81). 2- بحارالانوار: ج 49، ص 36، حدیث 18، (به نقل از: عیون اخبار الرضا، ، ج 2، ص 212) و مشابه این در: مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 2، ص 427؛ رجال كشی، ص 491. 3- بنگرید به: بحارالانوار، ج 49، ص 269. 4- مسند الامام الرضا علیه السلام، ج 2، ص 428، به نقل از: رجال كشی؛ ص 497) 5- بحارالانوار: ج 49، ص 217، حدیث 2، (به نقل از: عیون اخبار الرضا، ج 2، ص234). 6- بحارالانوار، ج 49، ص 221 – 216. 7- بحارالانوار، ج 49، ص 30، حدیث 3 و صفحه 220، حدیث 6، (به نقل از: عیون اخبار الرضا، ج 2 ، ص204).موضعگیری در مقابل بستگان فاسد
نظرات شما عزیزان:
